خدایا ...
ممنونم
که یادم دادی فراموش کنم
کسی که برایم بهترین بود
اما ...
تنهایم گذاشت ...
زندگی با من سخت است شب ها تا صبح راه می روم شعر می نویسم روزها تا شب، خواب های سپید می بینم هیچ جای زندگی ات نیستم نه بانوی روز نه معشوقه ی شب فقط می توانم شاعر هذیان های تنهایی ات باشم ...
تعداد صفحات : 9
[cb:post_body1][cb:post_body2]
[cb:post_continue_link]
+ نوشته شده در [cb:post_create_date] ساعت [cb:post_create_time] توسط [cb:post_author_name] [cb:post_comment_text] [cb:post_comment_count] |
|